YasminYasmin، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

ماه من * یاس من

اولین شب یلدا و جشن دندونی

یاسی نازنینم اولین یلدای با ما بودنت مبارک امیدوارم یلداهای زیادی را با هم جشن بگیریم عروسکم ... امسال اولین یلداتو خونه مامان بزرگ و پدربزرگت بودیم و فردا شبش  هم جشن دندونیت رو گرفتیم که  خیلی خوش گذشت .. (میخواستم صبر کنم تا مامان مونا هم بیاد بعدش جشن بگیرم ،اما گفتم فعلا یه جشن دوستانه میگیریم تا بعد با فامیلی.... ) شب مهمونیت خیلی خانوم بودی و بعد از اینکه 1 ساعتی مهمونا رو نگاه کردی ،خوابوندمت و شما مثل یه گل خوشگل میون اون همه سرو صدا و موزیک خوابیدی عزیز دلم ....مهمونی مال تو بود اما تو مثل یه پیشی ناز خوابیدی . ...
6 دی 1391

اولین زمستان من و یاسی

سلام عروسک قشنگم . چند روز دیگه زمستون شروع میشه و این اولین زمستان با تو بودنه ...چه قدر خوبه که دیگه تمام فصلها با تو شروع میشه و به پایان میرسه ! چه قدر خوبه که وقتی نگاهت میکنم ، لبریز از عشق میشم و یه جون تازه و گرم توی تمام بدنم جاری میشه چه قدر خوبه  که با من میخندی ، میرقصی ،بازی میکنی ، غذا میخوری ، میخوابی و و و ...... یاسی نازنینم ، دلم نمیخواد هیچ چیزی مزاحم لحظات با تو بودنم باشه . هیچیییییی ، نه خبرهای خوب نه خبرهای بد ! میخوام این روزها فقط مال خودمو و خودتو بابایی باشه ! خودمون 3 تا رو عشقه ! خیلی بیشتر از یه دنیا دوستت دارم .   ( راستی خیلی زود به صورت حرفه ای تونستی  بشینی و مامی رو بیش ...
29 آذر 1391

8 ماه چقدر زود گذشت !

پرنده کوچولوی خوشگلم ، الان ساعت 2:03 دقیقه صبح روز پنجم آذر ماهه ومن بیدار موندم تا وبلاگت رو تکمیل کنم . چند ساعت دیگه درست 8 ماهه که تو قناری ناز نرمم، پاهای نازتو تو دنیای من و بابایی گذاشتی و هر روز ما رو بیشتر عاشق خودت کردی . عزیز دلم 8 ماهگیت مبارک .   مامانی عاشقتم . امیدوارم و آرزو دارم که سالهای سال ، سالم و سلامت باشی و کنار ما زندگی کنی و من هرروز تو رو بو کنم و ببوسم و با وجود نازنینت ،عشق رو توی عمق روحم احساس کنم .  این عشق عجیب رو که هر روز بزرگتر و قوی تر میشه و نگاهم رو به زندگی عوض کرده ... با وجود تو صبورتر ،مهربانتر و خوشحالترم ! یاسی عزیزم، دختر کوچولوی دوست داشتنی من، الان مثل یک فرشته ناز و معصو...
5 آذر 1391
1